بازدید امروز : 485
بازدید دیروز : 1377
کل بازدید : 213801
کل یادداشتها ها : 1343
صندلی# معمولاً از نشیمنگاه، تکیهگاه، چهارپایه و گاه دو دسته تشکیل شده است.
لغتنامه? دهخدا به نقل از محمد تقی بهار این واژه را از دسته? لغاتی شمردهاست که از روسی یا اتریشی و غیره به زبان فارسی وارد شدهاند. در سرواژه? «صندلی» از لغتنامه? دهخدا چنین آمدهاست:
سندلی. کرسی که در قدیم کفش پادشاهان بر آن میگذاشتند. (حاشیه برهان قاطع چ معین ج 2 ص 1337). و در همین حاشیه از رشیدی آرد که ظاهراً معرب صندلی است - انتهی. نوعی از تخت کوچک که بهندی جوکی گویند. (غیاث اللغات). مرحوم بهار صندلی را جزء لغاتی شمردهاست که از روس و اطریش و غیره داخل فارسی شدهاست. (سبک شناسی ج 1 ص 281). کرسی پشت دار که بر وی نشینند. زیرگاه: به کرمان آمد و بر پهلوی تخت سلطانی بر صندلی صدارت نشست. (سمط العلی ص 81). در آن حین از اسپ پیاده شده و بر صندلی نشسته، عراقیان را بر محاربه و دستبرد تحریص کرد. (حبیب السیر).
بر پایه? کاربرد[ویرایش]
صندلی چرخدار: نوعی صندلی دارای چرخ برای افراد معمول و بیمارانی که قادر به حرکت نیستند، ویلچر.[2]
صندلی الکتریکی: نوعی صندلی فلزی که از آن جریان برق عبور داده و برای اعدام به کار میبرند.[3]
صندلی تاشو: صندلیی که در وسط دو پایه آن لولا بکار برند که چون خواهند دوتا شود، و حمل و نقل آن آسان گردد.[4]
صندلی دستهدار: صندلیی که از دو طرف آن برای تکیه دارای دسته باشد.[5]
صندلی راحت: صندلیی که براحتی بتوان روی آن نشست و آن چنانست که تکیه گاه و نشیمنگاه صندلی از پارچه یک تیکهاست. بالای پارچه به انتهای تکیه گاه و پائین آن به انتهای نشیمنگاه بستهاست.[6]
صندلی اداری:
بر پایه? جنس[ویرایش]
صندلی چرمی: صندلیی که روکش آن از چرم است.[7]
صندلی حصیری: صندلیی که نشیمنگاه آنرا از نی سازند. صندلیی که نشیمنگاه و تکیه گاه آن از نی یا رشتههای چرم حصیرباف باشد.[8]
صندلی فلزی
صندلی چوبی